کد مطلب:33677
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:23
روشـنـترين دليلي كه براي اثبات صانع مي آورند دليل نظم است و البته نتيجه اي كه ازاين دليل بـايـد گـرفـت , اين است كه جهان ناظم و مدبري دارد چنان كه ما خودمان دراشياي اين جهان تـصـرف نموده و ايجاد نظم مي كنيم ; ولي از اين دليل نمي توان نتيجه گرفت كه موجودات اين جهان خالق و آفريننده اي دارند .
همان طور كه گفته شد روشنترين دليل بر وجود خداوند برهان نظم است چون در هرقسمتي از مـوجودات نظم و نقشه و حساب به چشم مي خورد و هر موجودي كه اين طور باشددليل آن است كه از مبدا دانا و توانايي صادر گرديده است . امـا بـحث درباره اين كه آيا اداره كننده موجودات اين جهان و نظم دهنده آنها اين موجودات را از عـدم بـه وجـود آورده است , بحث ديگري است كه در مبحث خدا شناسي ازراه ازلي نبودن ماده ثـابـت شـده است ; زيرا وقتي كه ثابت شده ماده نمي تواند ازلي باشد , حتما بايد آفريننده و ايجاد كننده اي داشته باشد كه آن را از عدم به وجودآورده است . خـلاصـه ايـن كه برهان نظم تنها براي اثبات حكومت خداوند بزرگ بر اين جهان هستي است ; اما مساله ايجاد موجودات از عدم از طريق دليل ازلي نبودن ماده اثبات مي گردد . فـلاسـفـه جـهـان حـدوث مـاده را از راه دلايل فلسفي ثابت كرده اند و پس از كشف قانون دوم تـرمـوديـناميك , انتروپي ( پيري جهان و كاهش حرارت و اين كه تمام اجسام از گرمي رو به سردي مي گرايند ) حدوث ماده از مسائل روشن علوم طبيعي شده است . ايـنـك بـحث فشرده اي در اين باره نخستين كسي كه از طريق علوم طبيعي پي به حدوث ماده و اني برد و ثابت كرد كه جهان آفرينش آغاز داشته است , اسحاق نيوتن بود . وي از مـطـالـعـات خود چنين نتيجه گرفت كه : جهان از نظم و ترتيب رو به بي نظمي و انحلال مي رود و روزي فرامي رسد كه حرارت تمام اجسام مساوي و برابر گردد . او از اينجا نتيجه گرفت كه بايد براي جهان آغازي باشد . سپس با مطالعه روي حرارت معتقد گرديد كه در تمام تغييراتي كه در حرارت توليد مي شود , يك قـسـمـت از نيروي قابل استفاده تبديل به نيروي غير قابل استفاده مي شود و هيچ گاه نيروي غير قابل استفاده به نيروي قابل استفاده تبديل نمي شود ( و اين همان قانون دوم ترموديناميك است ) . بـولـتـزمـن بـا هوش سرشار و اطلاعات وسيع رياضي خود , درك كرد كه قانون دوم حرارت و حـركـت , حـالـت مـخـصوصي از يك اصل كلي است و نشان مي دهد كه در تمام نقل وانتقالات , قـسـمتي از نظم و ترتيب از بين مي رود و در مورد حرارت , با تبديل نيروي قابل استفاده , نظم و ترتيب ذرات از ميان رفته و طرح خلقت متلاشي مي شود . توضيح اين كه : طبق اصل دوم ترموديناميك , يعني قانون حرارت كه آنتروپي ناميده مي شود , حـرارت از اجـسـام گـرم بـه طرف سرد جاري مي شود و اين جريان نمي تواندخود به خود بطور معكوس انجام بگيرد . در حقيقت آنتروپي نسبت نيروي غير قابل استفاده , به نيروي قابل استفاده است و از طرفي در عـلم مسلم است كه آنتروپي رو به تزايد است , اگر جهان ازلي بود وآغازي نداشت , از مدتها پيش حرارت تمام اجسام با هم مساوي مي شد و نيروي قابل استفاده باقي نمي ماند و در نتيجه هيچ فعل و انـفـعـال شيميايي انجام نمي گرفت وحيات در روي زمين غير ممكن مي شد , ولي ما مشاهده مـي كـنـيـم كـه فـعل و انفعالات شيميايي ادامه دارد و حيات روي زمين , تجلياتي از خود نشان مي دهد . خـلاصـه : جهان رو به وضعي است كه در آن تمام اجسام به درجه پست مشابهي مي رسند وديگر انـرژي قـابـل مـصـرف وجـود نخواهد داشت و زندگي غير ممكن خواهد بود , اگر جهان آغازي نـداشـت و از ازل مـوجـود بـود , بـايد از مدتها پيش منظومه شمسي خاموش گرديده و سوخت خورشيد و تمام موجودات منظومه شمسي - از آن جمله زمين و سكنه آن - به حالت افسردگي و پژمردگي در آمده باشد و اصلا هيچ عنصر راديو اكتيو پيدانشود .
پاسخ به پرسشهاي مذهبي
مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.